دانلود تحقیق تاریخ بیهقی

تحقیق-تاریخ-بیهقی
تحقیق تاریخ بیهقی
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 12
حجم فایل: 12 کیلوبایت
قیمت: 10000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏عنوان تحقیق
‏« اصطلاحات دیوانی و مشاغل درباری در تاریخ بیهقی »
‏اصطلاحات دیوانی:
‏دیوان رسالت
‏دیوان اسنیفاء
‏دیوان خلیفت
‏دیوان عرض
‏دیوان وزارت
‏دیوان وکالت
‏دیوان مملکت و حساب
‏دیوان نکت
‏دیوان برید
‏دیوان قضا
‏دیوان مظالم –‏ از دو دیوان اخیر بصورت مجلس قضا و مظالم یاد شده است .
‏دیوان برید:‏ دیوان برید از دیوانهای مهم بشمار می رفت و اموری که مربوط به حمل نامه ها و نقل پیامها و ارسال اخبار مملکت بود به وسیله این دیوان انجام می شده و در منابع اسلامی گاهی از آن تعبیر به (دیوان الخبر و البرید ) می کردند .
‏2
‏اصطلاحاتی که بیهقی در باب این دیوان یاد کرده عبارت است از :
‏صاحب برید.
‏نایب برید.
‏اسکدار .
‏خریطه.
‏مجمّز .
‏(این دو اصطلاحات (5-4)نمی تواند ،جزء مقامات دیوانی باشد )
‏پیک (در عربی بصورت فیج بکار رفته است ‏)
‏جمع آن فیوج آمده است .
‏قاصد مسرع .
‏دیوان عرض : ‏مقصود دیوان عرض سیاه یا عرض لشکر است ، اصطلاح عرض کردن لشکر و دیوان، عرض سپاه در شاهنامه است:
‏ همه لشکر رومیان عرض کن هرآنکس که هستند نو یا کهن
‏شاهنامه ، چاپ بروخیم
‏ بدو داد دیوان عرض سیاه بفرمود تا پیش درگاه شاه
‏دیوان عرض
‏نایب دیوان عرض
‏4
‏عارض
‏سپاه سالار
‏سرهنگ ، سرهنگ به کسی گفته می شده که بر سواران ریاست می کرده است .
‏فرخی :
‏زبی دلی و زبی دانشی به لشکر خویش
‏هم از پیاده هراسان بود هماز سرهنگ
‏6- سواران جریده ، به معنی گروهی از سواران که برای جنگ با دشمن جدا کرده شده باشد.
‏7-یکسوار گان ، احتمال دارد به معنی سوارانی باشد که به تنهایی حرکت می کنند .
‏سپاه ، لشکر دارای اجزایی بدین ترتیب بوده است : (مقدمه ،ساقه ،قلب، میمنه،میسره، جناحها ،مایه دار) . منوچهری گوید:

‏تو به قلب لشکر اندر خون اِنگوران به دست ساقیان در میسره ، خنیاگران در میمنه
‏ طلایع
‏ کردوش
‏دیوان استیفا ء : در دیوان استیفاء، امور مالی حل وفصل می شده وگاهی صاحب دیوان به معنی مطلق به صاحب دیوان استیفاء ،اطلاق می شده و نیز از او به (دفتردار ) نیز تعبیر می شده است .
‏4
‏مستوفی ( به کسی که عهده دار دیوان استیفاء بوده اطلاق می شده است ).
‏مستخرج (کسی بوده که بحساب اموال رسیدگی می کرده )
‏تسبیب، عبارت است از اینکه کسی را بر مالی متعذّر الوصول حواله کند تا صاحب حواله با عامل کمک کند و شکی نیست که در این موارد زور و شکنجه به کار می رفته است . کسی که تسبیب برای او انجام می شده (مسبّب) می گفتند.
‏قوامی رازی گوید:
‏مسبّب از توبه چوب و شکنجه بستاند هرآنچه جمع می کنی سالهابه رنج وعذاب
‏از آن مسبّب اسباب تو همی ببرد که راست می نروی با مسبّب الاسباب
‏مستحثّ ، به معنی وصول کننده مالیات است.
‏ بیستگانی ، مواجبی بوده است که چهار بار در سال به لشکریان می دادند .
‏فرخی می گوید :
‏ سپاهی است او را که از دخل گیتی به سختی توان دادشان بیستگانی

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.