لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ بعثت
درباره تاریخ بعثت رسول خدا(ص)در روایات و احادیثشیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماهمبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانستهاند. (1) و البته در پارهاى از روایات شیعه نیز بعثت رسول خدا(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)کهمتن آن اینگونه است که:
وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مىپرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:
لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن...
تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداىتعالى قرآن را در آن نازل فرمود...و همان ماهى است کهمحمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد... (2) که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.
مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که باید حمل بر برخىمعانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیهمورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه اتفاقالامامیة».
و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ،اگر چه در شب و روز آناختلاف دارند،و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماهربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز مانند شیعهبیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانستهاند. (4) و بدین ترتیباقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:
1-بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاقعلماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .
2-ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .
3-ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .
و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب،روایاتى استکه از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارشحضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایتشده،و نیز روایتى کهدر امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل شده است (8) و از آنجا که«اهل البیت ادرى بما فى البیت»گفتار اینبزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ بعثتدانستهاند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکردهاند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن
2
تاریخ بعثت
درباره تاریخ بعثت رسول خدا(ص)در روایات و احادیثشیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماهمبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانستهاند. (1) و البته در پارهاى از روایات شیعه نیز بعثت رسول خدا(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)کهمتن آن اینگونه است که:
وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مىپرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:
لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن...
تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداىتعالى قرآن را در آن نازل فرمود...و همان ماهى است کهمحمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد... (2) که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.
مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که باید حمل بر برخىمعانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیهمورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه اتفاقالامامیة».
و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ،اگر چه در شب و روز آناختلاف دارند،و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماهربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز مانند شیعهبیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانستهاند. (4) و بدین ترتیباقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:
1-بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاقعلماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .
2-ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .
3-ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .
و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب،روایاتى استکه از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارشحضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایتشده،و نیز روایتى کهدر امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل شده است (8) و از آنجا که«اهل البیت ادرى بما فى البیت»گفتار اینبزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ بعثتدانستهاند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکردهاند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن
2
بوده،و نزول قرآن نیزطبق آیه کریمه:شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن... (9) در ماهمبارک رمضان انجام شده،و با این دو مقدمه نتیجهگیرى کردهو گفتهاند: بعثت رسولخدا در ماه رمضان بوده است،در صورتیکههر دو مقدمه و نتیجهگیرى مورد خدشه است زیرا:
اولا-این گونه آیات که با لفظ«انزال»آمده بگفته اهلتفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است-چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین است-نه نزول تدریجى آن،و دراینکه نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.
اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در اینباره از بحثتاریخى ما خارج است.و قول مشهور آن است که ربطى بهمسئله بعثت رسولخدا(ص)که بگفته خود آنها بیشتر از چند آیهمعدود بر پیغمبر اکرم نازل نشد ندارد،و مربوط استبه نزولدفعى قرآن بر بیت المعمور و یا آسمان دنیا-چنانچه سیوطى ودیگران در ضمن چند حدیث در کتاب در المنثور و اتقان از ابنعباس نقل کردهاند-و عبارت یکى از آن روایات که سیوطىآنرا در در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت کردهاینگونه است که گفته است:
«شهر رمضان و اللیلة المبارکة و لیلة القدر فان لیلة القدر هىاللیلة المبارکة و هى فى رمضان،نزل القرآن جملة واحدة منالذکر الى البیت المعمور،و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد (ص)بعد ذلکفى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا» (10) .
یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدرهمان شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آنشب یکجا از مقام ذکر به بیت المعمور یعنى محل وقوعستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجا پس از آندر مورد امر و نهى و جنگها بر محمد(ص)فرود آمد.
و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است.
و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن عباسروایت کرده چنین است:
نزل القرآن جملة واحده من عند الله من اللوح المحفوظ الىالسفرة الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفرة علىجبرئیل عشرین لیلة،و نجمه جبرئیل على النبى عشرینسنة» (11) .
یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ بهسفیران(فرشتگان)گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیانازل گردید و آن سفیران در بیستشب تدریجا آنرا برجبرئیل نازل کردند،و جبرئیل نیز در بیستسال آنرا بررسول خدا نازل کرد.
این درباره اصل نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و شب قدر.
و ثانیا-در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول قرآن راتوام با بعثت رسولخدا(ص)دانستهاند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است،زیرا عموم مورخین و محدثین اهلسنت معتقدند که نبوت و بعثت رسولخدا در آغاز بصورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آنرا ششماه و برخى سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانستهاند در عالمبیدارى به آنحضرت وحى شد و جبرئیل
3
بر آن بزرگوار نازل گردیدو قرآن را آورد.
و این جزء نخستین حدیثهاى صحیح بخارى است که ازعایشه نقل کرده که گوید:
اول ما بدىء به رسول الله(ص)من الوحى الرؤیا الصادقهفى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثمحبب الیه الخلاء فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه اللیالىذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثم یرجعالى خدیجه فیتزود لمثلها،حتى جائه الحق و هو فى غارحراء،فجاءه الملک فقال:اقرا...
و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروحا بحثخواهیم کرد،و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیثجاى این سئوال هست که آیا عایشه این حدیث را از چه کسىنقل کرده و آیا گوینده حدیث رسولخدا(ص)بوده یا دیگرى،زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسولخدا(ص)هنوز بدنیانیامده بود و قاعدتا این روایت را از دیگرى نقل کرده است،ولى در اینجا از او نام نبرده...!
مگر اینکه بگویند:این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده کهدر اینباره اظهار کردهاند که در اینصورت این روایتخود عایشهاست و نظریه او است که در اینباره اظهار داشته و از باب حجیتروایتخارج شده و مانند نظرات دیگر میشود که لابد براىامثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز کردهحجیت داشته...و بهر صورت پاسخ این سئوال را باید آنهابدهند!
ولى این مطلب بخوبى از این حدیث معلوم میشود که میاننزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته وتوام با یکدیگر نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده«جزء»در ذیلحدیث«الرؤیا الصالحة جزء من سبعین جزء من النبوة» (12) آمده است که گوید:
«و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک نصفسنة،ثم راى الملک فى الیقظة». (13)
و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر کرده (14) .
و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت رسولخدا(ص)ونزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلبتصریح کردهاند،که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیرآنرا صحیح و معتبر دانسته و آن روایت امام احمد بن حنبل استکه بسند خود از شعبى روایت کرده که گوید:
«ان رسول الله(ص)نزلت علیه النبوة و هو ابن اربعین سنة،فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین،فکان یعلمه الکلمة و الشىءو لم ینزل القرآن،فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل،فنزل القرآن على لسانه عشرین سنة،عشرا بمکة و عشرابالمدینة،فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنة» (15) .
و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده (16) .
و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم ونزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوطبه نزول قرآن است نیستیم،و اساسا آن بحثها از بحث تاریخى ماخارج است،و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران در اینبارهتحقیق و قلمفرسائى کردهاند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
موضوع تحقیق :
تاریخچهی نقاشیهای دوره صفویه
2
فهرست عناوین :
تاریخچهی نقاشیهای عهد صفویه
آشنایی با پیدایش پایتخت سلسلهی صفویه
آشنایی با موضوعات نقاشی دوره صفویه
ورود سبک اروپایی به نقاشی ایرانی
رضا عباسی و اهمیت آثار وی
3
تاریخچهی نقاشی عهد صفوی:
هرات در سال 1507 با حملهی شیبک خان ازبک سقوط کرد. خود او نیز سه سال بعد در جنگ مرو به دست شاه اسماعیل بیست و سه ساله، شکست خورد و به قتل رسید. اسماعیل که قبلاً در ابتدای قرن شانزدهم ، ترکمانان آق قیونلو را تار و مار کرده بود، اکنون با این پیروزی بیشتر موقعیت خودر ا در امپراتوری خویش استحکام بخشید. بعد از هشت و نیم قرن استیلای عربها و مغولان و تاتارها بار دیگر ایران انسجام یافت. دورهی جدیدی آغاز شده بود، سلسلهی صفوی که به دست اسماعیل پایه گذاشته شده بود، به مدت بیش از دویست سال دوام یافت و بعد به دست افغانها منقرض شد.
عهد صفوی از مهمترین دوره های هنری در تاریخ اسلامی ما به شمار می رود. شاهان قدرتمند و هنر دوست سلسلهی صفویه توانستد با تکیه بر ملت ایرانی و مذهب تشیع که از این زمان در ایران رسمیت یافت عصر درخشانی در زمینهای مختلف هنری پدید آوردند که در آن میان هنر نقاشی جایگاه ویژهای دارد.
آشنایی با پیدایش پایتخت سلسلهی صفوی
پایتخت سلسلهی صفویه ابتدا تبریز بود و بعد به قزوین ( اندکی به جنوب شرقی ) منتقل شد. انتقال پایتخت از شرق به غرب ایران اثرات مهمی بر پیشرفت نقاشی ایرانی داشت. در دوران صفویه مرکزیت هنر به شهر تبریز آمد و برخی از هنرمندان هم در شهر قزوین ماندگار شدند. اما اصل سبک نقاشی صفویه در شهر اصفهان به وجود آمد.
4
بنیانگذار صفویه ، یعنی شاه اسماعیل، شهر تبریز را به پایتختی برگزید و با حمایت بیدریغی که از هنرها و هنرمندان به عمل آورد به زودی این شهر مرکز پویایی هنر ـآن عهد شد. می دانیم که تبریز سابقهی هنری طولانی داشت و قبل از قدرت یافتن صفویه نیز کارگاههای نقاشی در این شهر فعالیت داشتند، ولی رونق و اعتلای هنری تبریز زمانی به درخشش نهایی نایل آمد که چنان که گفتیم به دعوت شاه اسماعیل کمال الدین بهزاد و برخی از همکاران و شاگردانش از هرات به این شهر آمدند. بهزاد که در حدود سال 916 ه. ق به تبریز آمد از طرف شاه صفوی به مدیریت کارگاههای هنری و ریاست کتابخانهی سلطنتی گماشته شد. نظارت و رهبری هنری وی بود که باعث گردید تا مکتب تبریز به اعلاء درجه در مصور سازی کتاب یابد و نفیسترین کتابهای هنری تاریخ ایران در این کارگاه تولید شود. تمامی هنرمندان نامدار مکتب تبریز، یا به طور مستقیم شاگرد بهزاد بودند و یا از سرچشمهی هنر او سیراب شده بودند. لذا مجموعهای بی نظیر از نگارگران خلاق ، آثار ریز نقشی را پدید آوردند که در تاریخ و نقاشی بی همانند است. این هنرمندان علاوه بر فعالت در زمینهی مصور سازی کتب به طراحی فرش و دیگر دستبافها نیز میپرداختند.
در این دوران، مکتب بهزاد با جذب شاگردانی بسیار، شیوهی نگارگری رایج را تغییر داد. حاصل این تجربه اندوزیهای تازه، ظهور سبکی نوین با نام مکتب صفوی یا مکتب تبریز 2 بود همراه با تماشای برجسته چون « سلطان محمد» ، « آقا میرک» ، « مظفر علی» ، « شیخ زاده» .
با مطالعهی دقیق آثار مکتب تبریز این ویژگی را میتوان برای آن برشمرد.