لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی در ایران را از سه منظر سیاسی، نظری و اجرایی بررسی میکنم و آن جنبههایی را مورد تأکید قرار میدهم که در نشست تخصصی و در این مقطع تاریخی از نظر اجرایی کارآمدتر و مفیدتر است.
کانونهای فراملیتی و سازمان برنامه
حکومت پهلوی در حوزه بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، قرار داشت و حکومتی «وابسته» یا «دستنشانده» بهشمار میرفت. این مطلبی است که در جلسه حاضر تأکید بر آن زیاد مورد نیاز نیست. به تبع این وابستگی، طبیعی است که سازمان برنامه، در سالهای پس از جنگ جهانی دوّم، با اهداف و کارکردهای معین منطبق با ماهیت و پیوندهای فراملیتی حکومت پهلوی شکل گرفت و در بسیاری از مقاطع موجودیت این سازمان در رأس آن افرادی قرار داشتند، یا اهرمهای اصلی به دست افرادی بود، که به کانونهای معین صهیونیست وابسته بودند.
از همان آغاز، کانونهای صهیونیستی در تأسیس سازمان برنامه و بودجه در ایران نقش اصلی را داشتند. این سازمان به تبع برنامههای آمریکا و دولت ترومن و پس از اعلام «دکترین ترومن» (1947) برای جلوگیری از گسترش کمونیسم ایجاد شد.[1] سازمان برنامه به کمک شرکت آمریکایی «مشاوران ماوراءبحار» تحت عنوان سازمان برنامه هفت ساله در سال 1327 ش. شکل گرفت. مدیر عامل
1
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی در ایران را از سه منظر سیاسی، نظری و اجرایی بررسی میکنم و آن جنبههایی را مورد تأکید قرار میدهم که در نشست تخصصی و در این مقطع تاریخی از نظر اجرایی کارآمدتر و مفیدتر است.
کانونهای فراملیتی و سازمان برنامه
حکومت پهلوی در حوزه بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، قرار داشت و حکومتی «وابسته» یا «دستنشانده» بهشمار میرفت. این مطلبی است که در جلسه حاضر تأکید بر آن زیاد مورد نیاز نیست. به تبع این وابستگی، طبیعی است که سازمان برنامه، در سالهای پس از جنگ جهانی دوّم، با اهداف و کارکردهای معین منطبق با ماهیت و پیوندهای فراملیتی حکومت پهلوی شکل گرفت و در بسیاری از مقاطع موجودیت این سازمان در رأس آن افرادی قرار داشتند، یا اهرمهای اصلی به دست افرادی بود، که به کانونهای معین صهیونیست وابسته بودند.
از همان آغاز، کانونهای صهیونیستی در تأسیس سازمان برنامه و بودجه در ایران نقش اصلی را داشتند. این سازمان به تبع برنامههای آمریکا و دولت ترومن و پس از اعلام «دکترین ترومن» (1947) برای جلوگیری از گسترش کمونیسم ایجاد شد.[1] سازمان برنامه به کمک شرکت آمریکایی «مشاوران ماوراءبحار» تحت عنوان سازمان برنامه هفت ساله در سال 1327 ش. شکل گرفت. مدیر عامل
1
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی در ایران را از سه منظر سیاسی، نظری و اجرایی بررسی میکنم و آن جنبههایی را مورد تأکید قرار میدهم که در نشست تخصصی و در این مقطع تاریخی از نظر اجرایی کارآمدتر و مفیدتر است.
کانونهای فراملیتی و سازمان برنامه
حکومت پهلوی در حوزه بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، قرار داشت و حکومتی «وابسته» یا «دستنشانده» بهشمار میرفت. این مطلبی است که در جلسه حاضر تأکید بر آن زیاد مورد نیاز نیست. به تبع این وابستگی، طبیعی است که سازمان برنامه، در سالهای پس از جنگ جهانی دوّم، با اهداف و کارکردهای معین منطبق با ماهیت و پیوندهای فراملیتی حکومت پهلوی شکل گرفت و در بسیاری از مقاطع موجودیت این سازمان در رأس آن افرادی قرار داشتند، یا اهرمهای اصلی به دست افرادی بود، که به کانونهای معین صهیونیست وابسته بودند.
از همان آغاز، کانونهای صهیونیستی در تأسیس سازمان برنامه و بودجه در ایران نقش اصلی را داشتند. این سازمان به تبع برنامههای آمریکا و دولت ترومن و پس از اعلام «دکترین ترومن» (1947) برای جلوگیری از گسترش کمونیسم ایجاد شد.[1] سازمان برنامه به کمک شرکت آمریکایی «مشاوران ماوراءبحار» تحت عنوان سازمان برنامه هفت ساله در سال 1327 ش. شکل گرفت. مدیر عامل
2
این شرکت و رئیس هیئتی که برای کمک به شکلگیری سازمان برنامه به ایران سفر کرد، یک صهیونیست بهنام ماکس تورنبرگ بود. او به دنبال تحقق اهدافی بود که برخی کمپانیهای جهانوطن نفتی آن زمان در پی آن بودند.[2] در این هیئت آلن دالس حضور داشت که بعداً، کمی پیش از کودتای 28 مرداد 1332، در دولت آیزنهاور رئیس سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) شد. برادر بزرگش، جان فاستر دالس، نیز در دولت آیزنهاور وزیر امور خارجه شد.[3] در زمان سفر آلن دالس به ایران، او نماینده کمپانی سولیوان اند کرامول بود که مشاور مجتمع مالی شرودر بهشمار میرفت. بانک شرودر از شرکای اصلی بانک شاهنشاهی انگلیس و ایران، معروف به بانک شاهی، است که در تاراج استعماری ایران در دوره قاجاریه و پهلوی و همچنین در ارتقاء و برکشیدن رضا خان میرپنج و استقرار حکومت پهلوی سهم بزرگی داشت. اوّلین اسکناس ایران را همین بانک شرودر در زمان ناصرالدینشاه منتشر کرد. به این ترتیب، از طریق آلن دالس هیئت مستشاران ماوراءبحار و بنیانگذاران سازمان برنامه به یک مافیای بینالمللی پیوند میخوردند که در ترکیب آن خانوادههای سرشناس مرتبط با یهودیان زرسالار، مانند هریمن و بوش، حضور داشته و دارند. بعدها که برادران دالس در دولت آیزنهاور وزیر امور خارجه و رئیس سیا شدند، به تحولات ایران بسیار علاقمند بودند. جان فاستر دالس معتقد بود که پس از چین ایران به دامان کمونیسم خواهد افتاد و ایران را «چین دوّم» میدانست. بر اساس همین نگرش بود که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ زبان فارسی
زبان ایرانی
دانشمندان زبان شناس برآنند که زبان های امروزی دنیا بر سه بخش است :
نخست - بخش یک هجایی (یک سیلابی) و این قسم زبانها را زبانهای ریشگی نامند، زیرا لغات این زبانها تنها یک ریشه است که به اول یا آخر آن هجاهایی نیفزودهاند. زبان چینی، آنامی و سیامی را از این دسته میدانند، در زبانهای ریشگی شمارهی لغتها محدود است، چنانکه گویند چینیان برای بیان فکر خود ناگریزند لغات را پس و پیش کنند یا مراد خود را با تغییر لحن و آهنگ کلمه بفهمانند.
دوم - بخش زبانهای ملتصق این زبانها یک هجایی نیست چه در لغات این زبان به هنگام اشتقاق هجاهایی بر ریشهی اصلی افزوده میشود ولی ریشهی اصلی از افزودن هجاها هیچگاه تغییر نمیکند و دست نمیخورد و هرچه بر او افزایند به آخر او الحاق میشود. مردمی که زبانشان را ملتصق خوانند اینانند :
1- مردم اورال و آلتایی که شاخهای از نژاد زردپوست میباشند مانند مغولان و تاتاران و ترکان و مردم دونغوز و فین و ساموئید و بیشتر ساکنان سیبریا و دشت قبچاق
2- مردم ژاپن و اهالی کره
3- دراوید و باسک از مردم هند
4- بومیان آمریکا
5- مردم نوبی (جنوب مصر در آفریقا) مردم هُوتْ تِنْ تُتْ مردم کافرْ و سیاه پوستان آفریقا
6- مردم استرالیا
سوم - بخش زبانهای پیوندی، در این زبانها بر ریشه و مادهی لغات هجاهایی افزوده میشود ولی نه تنها به آخر ریشه، بلکه به آخر و اول ریشه هم - دیگر اینکه ریشهی لغت بر اثر افزایش تغییر میکند، گویی که ریشه با آنچه بر وی افزوده شده است جوش خورده و پیوند یافته است - به خلاف زبان ملتصق که چون ریشه تغییر نمیکند هجاهایی که بر ریشه افزوده است مثل آن است که به ریشه چسبانده باشند نه با او پیوسته باشد.
زبانهای پیوندی اینهاست :
الف - زبانهای سامی مانند عبری، عربی و آرامی که بعد سُریانی نامیده شد، و در عهد قدیم زبانهای فنیقی و بابلی و آشوری و زبان مردم «قرطاجنه» که شعبه بودهاند از فنیقیان و زبان حیمری.
ب - زبانهای مردم هند و اروپایی به معنی اعم: آریاییان هند - آریاییان ایران - یونانیان - ایتالیاییان - مردا سِلْت (بومیان اروپایی غربی) ژرمنی (آلمان و آنگلوساکسون و مردم اسکاندیناوی) - لِتْ و لیتوانی و سلاو (که روس و سلاوهای شرقی اروپا و مردم بلغار و صرب و سایر سلاوهای بالکان باشند)
علمای زبان شناسی برآنند که زبانهای بخش سوم از مراحل زبانهای بخش اول و دوم در گذشته و ترقی کرده تا بدین درجه رسیده است - یعنی این زبانها مستقلا در سیر تطور کمال یافته و به مرحلهای رسیده است که اکنون مشاهده میکنیم و ما در این پاره به تفصیل گفتگو خواهیم کرد.
زبان پارسی
فارسی زبانی است که امروز بیشتر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و قسمتی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن میگویند، نامه مینویسند و شعر میسرایند.
تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهیهای علمی دیگر میدانیم که در سرزمین پهناور ایران - سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارماتها (جنوبی روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن میپیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن میگفتهاند.
زرتشت پیمبر ایرانی میگوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژهی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافتهاند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافتهاند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداختهاند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخههایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخهی دیگر زده و هر شاخهبرگ و باری دیگرگون برآورده است.
در علم نژادشناسی مردم اروپایی را به هشت شعبه بخش کردهاند و زبان آنان را نیز از یک اصل دانستهاند به طریقی که گذشت.
ما را اینجا به سایر زبانها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنیهای دیگر که آن را زبان شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاکان ما بدین سرزمین درآمدهاند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردشهایی در آن یافته است، از این رو به قدیمترین زبانهای ایران باز میگردیم.
زبان مادی
قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاکان باستانی ما باقی است «نُسک های اَوسْتا» است که شامل سرودههای دینی، احکام مذهبی و محتوی تواریخی است که شاهنامهی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان «گشتاسب شاه» میپیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه (پیشدادیان)،کَویان (کیان) و زمانهی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک (ضحاک) و فراسیاک تور (افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح میدهد.
در این روایات همه جا میرساند که رشتهی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبانهای تاریخی یا قبل از تاریخ میپیوندد و «گاثهی زردشت» نمونهی کهنترین آن زبانهاست.
اما آنچه از تواریخ ایران، روم، نوشتههای سمگ و تواریخ دیگر مردم همسایه بر میآید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمیگذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دورهی بعد از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهمترین شهرنشینان آریایی آن زمان بودهاند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی میداشت. هر آینه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبههای خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم میافزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشتهها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجهای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز میشود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی این دو زبان معلوم میگردد.
«هرودوت» در جایی که از دایهی کورش اول یاد میکند میگوید، نام وی «سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و (واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژهی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغ
یر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز (سپاکا) نام داشته است که واژهی نرینهی سپاکو باشد.
بعضی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثهی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخههای زبان ایرانی است از باقیماندههای زبان ماد است بالجمله چون تا امروز هنوز کتیبهی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمیتوان زیاده بر این دربارهی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیشتری از این زبان بر معلومات بشر چهره گشاید.
اوستا و زند
زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است.
اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغهی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا - اُسْتا - وُسْت - اُسْت» به اختلاف دیده میشود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است - کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف میشود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که بضرورت این کلمه را مخفف ساختهاند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم.
اما لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتب پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» میباشد که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی دوباره گزارش یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری.
پازند عبارت است از نُسکهایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن صحبت خواهیم کرد.
قسمتی از اوستا عبارت بوده است از قصیدههایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشتهاند و اشاراتی داشته در بیان بنیان خلقت و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفهی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی - مردی و مردانه - ملهی و ملهیانه - میشی و میشانه - به اختلاف روایات) بوده است و مورخان آن را از جنس «ریواس» دانند و ظاهرا مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک (اژدهاک)، فر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
به نام یزدان
تاریخ ریاضی در ایران
جورج سارتون در مقاله ی مطالعه ی تاریخ ریاضیات در کتاب مطالعه ی تاریخ ریاضیات و تاریخ علم، به بهترین صورتی لزوم بررسی تاریخ ریاضیات را بیان کرده است. اما این کار در ایران چندان دنبال نشده و آثار انگشت شماری در این باره به زبان فارسی در دست است.
نویسندگان، مترجمان، و دانشوران ایرانی ضمن آن که باید برخی آثار جامع و اصیل در باب تاریخ ریاضیات را به فارسی ترجمه کنند، از تاریخ میهن خودشان غافل نباشند.
بررسی تاریخ ریاضیات ایران برای ما علاوه بر فایده های کلی، یک جنبه ی عاطفی و ریشه شناسی هم دارد. ما باید بتوانیم سهم واقعی ملت خود را در برپایی کاخ بلند ریاضیات امروز جهان به نوجوان و جوان ایرانی نشان دهیم، تا این توهم ِباطل برایش پدید نیاید که ایرانی تنها به مفاهیم رویایی و خیال پردازی های شاعرانه پرداخته است، بلکه دریابد نیاکانش در زمینه های علمی و منطقی هم به اندازه ی هر ملت دیگری کوشا بوده اند.
آنچه باید بشود
برای جستجوی ریشه های خلاقیت ریاضی ایرانیان در وهله ی نخست به تصحیح و چاپ علمی و انتقادی آثار ریاضی بازمانده، و ترجمه ی آثار عربی ریاضی دانان ایرانی نیاز داریم. در این راه کار بسیار کمی صورت گرفته است و مایه ی تأسف این که مصححان و مترجمان بسیاری از آن ها هم ریاضی دان نبوده اند. مثلا یکی از گرانبهاترین مآخذ ریاضی فارسی یعنی دانشنامه ی علایی (بخش ریاضیات) تاکنون چاپ نشده است. زمانی قرار بود مرحوم مجتبی مینوی آن را تصحیح و به وسیله ی انجمن آثار ملی منتشر کند، ولی سال ها گذشت و خبری نشد، تا امسال مینوی چشم از جهان فروبست. همچنین هشت سال پیش بنیاد فرهنگ ایران با آقای هوشنگ میر مطهری قراردادی برای تصحیح این کتاب بست، و عکس نسخه های متعدد این کتاب را فراهم کرد و در اختیار وی گذاشت، ولی ظاهرا ایشان آن چنان دامنه ی تحقیق و تتبع را وسیع گرفتند که رشته ی کار گسیخت و هنوز هم به جایی نرسیده است.
مورد دیگر از این قبیل آثار ِریاضی ِ«خواجه نصیر الدین» است، که دانشمندان ایرانی در گذشته آن ها را به فارسی ترجمه یا شرح کرده اند - از قبیل «تحریر اصول اقلیدس» ترجمه ی قطب الدین شیرازی - ولی بیشتر این آثار چاپ نشده، یا چاپ های آن ها غیر قابل استفاده است.
از همین قبیل است قسمت ریاضیات «درة التاج» قطب الدین شیرازی که متن چاپ شده ی آن جز احیانا برای ده - بیست تن اهل فن انگشت شمار قابل استفاده نیست، حال آن که گنجینه ای است سرشار از معلومات ریاضی گرد آمده تا پایان سده ی هفتم هجری (سیزدهم میلادی).
با کمال تأسف، ریاضی دانان ما از توجه به گنجینه ی آثار ریاضیات ایرانی بازمانده اند و تعداد کسانی که قادر به فهم این گونه آثار باشند هر روز کمتر می شود.
اکنون که از هر طرف سخن از پژوهش و تحقیق می رود، و هم شورای پژوهش های علمی تشکیل شده، و هم فرهنگستان علوم ایران، جا دارد که مسوولان این سازمان ها در پی چاپ و نشر انتقادی این متنها باشند، تا گام اول در راه ایجاد اوضاع مساعد برای بررسی تاریخ ریاضیات ایران فراهم آید.
کارهای دیگر
از کارهای دیگر باید همکاری ریاضی دانان با باستان شناسان باشد. چون بدبختانه درباره ی ریاضیات ایران پیش از اسلام آثار مکتوب چندانی در دست نیست، بلکه باید از مدارک غیر مستقیم استفاده کرد. مثلا با بررسی آثار معماری و تأسیسات آبیاری از قبیل قنات ها، کاریزها، آب انبارها، پل ها، طاق ها، ستون ها ... می توان دریافت که ایرانیان از چه نوع محاسبات ریاضی آگاهی داشته اند، ریاضیات عملی آن ها بر چه پایه های نظری استوار بوده، با کدام شکل های هندسی کار می کردند، و تا چه حد در اندازه گیری چیره دست بوده اند. همچنین، با بررسی آثار نجومی دانشمندان اولیه ی اسلامی، که پیرو سنت های ایرانی بوده اند، باید میزان دانش ریاضی ایرانیان دوره ی ساسانی را ارزیابی کرد.
باید کتیبه های عیلامی، و اسناد مالی به دست آمده از دوره ی هخامنشی و اشکانی را مورد بررسی دقیق قرار داد تا از سنت ریاضی که به ایرانیان آریایی رسیده، و هم از حساب بازرگانی که مورد بهره برداری آنان بوده است، آگاه شد.
البته، این کارها نیازمند دانش پژوهان کوشا و خستگی ناپذیر و فداکار است که از جان خود مایه بگذارند و فارغ از گرفت و گیر و داد و ستد و غوغای زندگی روزانه، در ازنای دهلیزهای پرپیچ و خم سیر فکری ملت خویش را بپویند.
اما در عین حال به مشوقان و حامیانی دور اندیش، قدرشناس و گشاده دست هم نیاز دارد که آب و نان و ابزار کار پژوهنده را فراهم آورند و به کار پژوهشگر بنگرند، نه به دفتر حضور و غیاب.
اگر چنین نکنیم، و اگر در اندیشه ی پروردن نسلی پژوهشگر حرفه ای راستین نباشیم، شک نیست که با گذشت هر سال جمع بیشتری «دکتر» و «متخصص» خواهیم داشت، ولی محققی که با دل و جان شوق تحقیق و جستجو داشته باشد چطور ؟
آثار مربوط به تاریخ ریاضیات در زبان فارسی
این یادداشت نه کتابشناسی موضوعی است و نه کتابشناسی تحلیلی، بلکه کوششی است برای شناساندن برخی مآخذ و مراجع مهم تاریخ ریاضیات به زبان فارسی، خواه ترجمه باشد، یا تألیف.
نخستین کوش اصولی که برای معرفی علما و فضلا - از جمله برخی ریاضی دانان - در ایران به عمل آمد، تألیف «نامه ی دانشوران» بود تحت سرپرستی «اعتضاد السلطنه»[1] البته در مورد اعتبار علمی مطالب آن نباید مبالغه کرد، ولی در عین حال لازم است اوضاع و احوال زمان را هم در نظر داشته باشیم.
آقای «سید جلال الدین طهرانی» در سال 1357 انتشار سالنامه ای را آغاز کرد، به نام «گاهنامه»، که تا سال 1315 مرتبا انتشار یافت و سپس تعطیل شد. او در این سالنامه به صورتی مستند و علمی به معرفی آثار ریاضی و نجومی دانشمندان ایرانی و اسلامی پرداخت (البته در وهله ی اول توجه به آثار نجومی بود).
آقای دکتر «غلام حسین مصاحب» در سال 1317 کتاب «جبر و مقابله ی خیام» را توسط کتاب فروشی مرکزی در تهران انتشار داد، شامل رساله ی جبر و مقابله ی خیام، ترجمه ی خلاصه ی آن و توضیحاتی درباره ی آن. تحریر مبسوط و مفصل همین کتاب در سال 1339 تحت عنوان «حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر» توسط انجمن آثار ملی انتشار یافت، که فصل سوم آن (ص 77 - 128) شامل تاریخ علم جبر تا زمان خیام است. علاوه بر این، دکتر مصاحب در 1309 تا 1314 «مجله ی ریاضیات عالی و مقدماتی» را منتشر می کرد که شامل مطالب اندکی درباره ی تاریخ ریاضیات است. همچنین مقالاتی درباره ی «جبر و مقابله ی خوارزمی»، «جبر و مقابله ی خیام»، و کتاب «کشف القناع» نصیر الدین طوسی نوشته است.[2]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ راهنمایی و مشاوره ایران
تاریخ راهنمایی و مشاوره را با توجه به تغییرات حاصل و مراحل اجرایی می توان به سه بخش تقسیم کرد:
بخش اول: برنامه ریزی و تمهید مقدمات
بخش دوم: تشکیل و گسترش برنامه راهنمایی تا انقلاب اسلامی
بخش سوم: برنامه راهنمایی و مشاوره بعد از انقلاب اسلامی
بخش اول از سال 1332 تا 1350 یعنی 18 سال را شامل می شود که اقدامات برنامه راهنمایی فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است ، گاه با تمام امکانات کار شروع شده و گاه به حال تعطیل درآمده است.
بخش دوم که از سال 1350 تا 1375 را در بر می گیرد برنامه راهنمایی در دوره راهنمایی تحصیلی اجرا شده است. در این مدت اقدامات گسترده و همه جانبه برای تربیت مشاور ، معرفی برنامه و اجرای آن انجام گرفت و طرح های تعمیم برنامه در کلیه مقاطع تحصیلی تهیه شد که به علت مصادف شدن با انقلاب اسلامی اجرای آنها متوقف گردید.
بخش سوم از سال 1357 تا 1359 در مورد فراز و نشیب های زیادی در برنامه راهنمایی به وجود آمد. بدین ترتیب که از سال 1357 تا 1359 در مورد در مورد توقف یا ادامه برنامه با توجه به دگرگونی ارزش ها و برنامه های آموزشی و فرهنگی مطالعاتی انجام گرفت تا بالاخره در سال 1359 برنامه تعطیل شد. از سال 1357 تا 1359 نیز تغییراتی در اجرا و سازمان مراکز مشاوره انجام گرفت و از جمله مشاوران نیمی از وقت موظف خود را تدریس و نیمی از آن را به انجام خدمات مشاوره اشتغال داشتند. یعنی برنامه به صورت معلم – مشاور تغییر سازمان داد تا بالاخره در خرداد 59 به تعطیلی انجامید.
راهنمایی و مشاوره به صورت نصیحت کردن ، پند و اندرز ، امر به معروف و نهی از منکر و اظهار نظر در زمینه های مختلف اعم از ازدواج و یا تصمیم گیری های مختلف در زندگی از سوی بزرگان خانواده ، ریش سفیدان ، روحانیان و سایر افراد مورد وثوق از دیر باز وجود داشته است ولی گام های اولیه راهنمایی به صورت علمی از سال 1332 در ایران پایه گذاری شده است. از سال 1332 تا 1337 اقداماتی که انجام گرفته در زمینه تهیه و اجرای آزمون و در نهایت راهنمایی حرفه ای بوده است.
2
امور راهنمایی و مشاوره
راهنمایی و مشاوره ابعاد مختلفی دارد و ایجاب می کند از جنبه های متفاوت مورد مطالعه قرار گیرد. در این فصل مطالب زیر مورد بحث قرار خواهد گرفت:
تربیت مشاور راهنمایی
وظایف مشاوران
مراکز مشاوره و راهنمایی
راهنمایی دانش آموزان در عبور از تقاطع تحصیلی
فرم های ارزشیابی از کار مشاوران
اقدامات کمیته هماهنگی برنامه های مشاوره و راهنمایی در جهت ارتقای کیفیت تربیت مشاور راهنمایی
اقداماتی که در جهت ارتقای کیفیت تربیت مشاور راهنمایی وسیله کمیته هماهنگی برنامه های مشاوره و راهنمایی انجام گرفته به شرح زیر است:
تهیه فهرست عناوین 30 واحد درس گرایش مشاوره و راهنمایی
تهیه فهرست عناوین دروسی که گذراندن آنها برای مشاور راهنمایی ضروری است.
تهیه و تنظیم برنامه تفصیلی کارورزان دانشجویان رشته های مشاوره و راهنمایی ، روان شناسی و علوم تربیتی با گرایش مشاوره و راهنمایی
بررسی روش های مطالعه درباره دانشجویان رشته های مشاوره مشاوره و راهنمایی ، علوم تربیتی و روان شناسی با گرایش مشاوره و راهنمایی و چگونگی اظهار نظر درباره صلاحیت آنان در اشتغال به سمت مشاور راهنمایی
3
همکاری در تعیین ضوابط انتصاب به سمت مشاور راهنمایی با وزارت آموزش و پرورش اینک هر یک از اقدامات مذکور اجمالاً مورد بحث قرار می گیرد.
مشاور راهنمایی کیست؟
مشاور یکی از کارکنان مدرسه است که حداقل دارای درجه درجه لیسانس بوده و با مسائل تعلیم و تربیت ، روان شناسی و فنون مشاوره و راهنمایی آشنا می باشد. او کسی است که با دارا بودن تخصص و تجربه لازم می تواند شما را با همکاری کارکنان مدرسه در رفع مشکلات فرزندتان یاری دهد. مشاور از خصوصیات حرفه ای خاص نظیر رازداری ، علاقه مند کمک به دیگران ، صمیمیت و مهربانی برخوردار و آماده است همیشه شما و فرزندانتان را جهت کمک در حل مشکل بپذیرد.
بنابراین لازم است در برخورد با هرگونه مشکلی اعم از مسائل تحصیلی ، طرح ریزی های شغلی و یا مشکلات مربوط به رفتار فرزند خود با مشاور مدرسه تماس بگبربد.
اساسنامه مراکز مشاوره و راهنمایی
الف- هدف:
انجام امور مشاوره و راهنمایی مدارس از طریق مشاوران راهنمایی
انجام تحقیقات لازم در زمینه شناخت دانش آموزان و مسائل و امور مربوط به مشاوره و راهنمایی
انجام خدمات تخصصی جهت دانش آموزانی که دارای مسائل و مشکلات خاص بوده و از مدارس به مرکز مشاوره و راهنمایی ارجاع می گردند.
ب- وظایف:
انجام تحقیقات ضروری و بررسی امکانات تحصیلی و شغلی در سطح منطقه ا همکاری مشاوران و تماس مداوم با سازمان هایی که در این امر نقشی دارند.
4
فراهم کردن وسایل و ابزار کار مشاوره و راهنمایی و کوشش در پیشرفت برنامه های مشاوره و راهنمایی
استفاده از رسانه های گروهی به منظور آشنایی معلمان ، معاونان ، کارکنان اداری و مدیران مدارس و همچنین اولیای دانش آموزان با امور مشاوره و راهنمایی .
ایجاد ارتباط دائم با سازمان های دولتی و بخش خصوصی و موسسات خیریه به نحوی که بتوانند ر رفع نارسایی های مادی و معنوی به دانش آموزان مدارس راهنمایی کمک نمایند.
پاسخگویی به مسائل مطروحه در شوراهای راهنمایی مدارس.
انجام خدمات تخصصی پزشکی ، روان پزشکی ، روان درمانی و اجتماعی به دانش آموزان از طریق تیم متخصص مرکز و یا معرفی به مراجع ذیصلاح
ایجاد هماهنگی در امور مشاوره و راهنمایی از طریق تشکیل جلسات لازم با شرکت مشاوران و یا نمایندگان آنان و کارشناس و یا رئیس اداره راهنمایی تحصیلی منطقه .
سعی در پیشرفت امور آموزش و پرورش مدارس راهنمایی تحصیلی.
مراجعه افراد گروه متخصص مرکز به مدارس در مواقع ضروری جهت انجام خدمات لازم و یا راهنمایی کارکنان مدرسه.
وظایف هسته های مشاوره تربیتی
هسته مشاوره تربیتی وظایف مختلفی به عهده دارند که ذیلاً به ذکر اهم آنها مبادرت می شود.
شناسایی دانش آموزانی که دارای مشکلات روانی و تربیتی می باشند که از طریق امور تربیتی مناطق و مربیان امور تربیتی به آنها ارجاع می گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
آغازها در اروپای غربی
بخش شرقی امپراطوری روم همواره، چه از لحاظ اقتصادی و چه از نظر فرهنگی، پیشرفته ترین بخش آن امپراطوری بود.
اقتصاد بخش غربی هرگز بر اساس آبیاری استوار نبود، کشاورزی بخش غربی به گونه ای گسترده بود که انگیزه ای برای مطالعه نجوم فراهم نمی آورد. در واقع غرب با اندکی نجوم، کمی حساب عملی، و کمی دانش اندازه گیری که تکافوی تجارت و مساحی را می کرد، از عهده کارهای خود به خوبی برمی آمد، اما انگیزه اعتلای این علوم از شرق نشات گرفت. زمانی که شرق و غرب از نظر سیاسی از هم جدا شدند، این انگیزه نیز تقریبا از میان رفت. تمدن ایستای امپراطوری روم غربی، قرن های متمادی، با اندک وقفه و دگرگونی، ادامه یافت، وحدت مدیترانه ای تمدن قدیمی نیز بدون تغییر باقی ماند ـ و حتی فتوحات وحشیانه نیز اثر چندانی بر آن نداشت. در قلمرو پادشاهی های ژرمنی شاید به استثنای پادشاهی های بریتانیایی، شرایط اقتصادی، نهادهای اجتماعی، و حیات فکری، اساسا به همان نحوی باقی ماند که در اوان افول امپراطوری روم بود، اساس زندگی اقتصادی کشاورزی بود که به تدریج در آن کشاورزان آزاد و سهم بر جانشین بردگان شدند، اما علاوه بر این، شهرهای پر رونق و تجارت بزرگ همراه با اقتصاد پولی وجود داشت. پس از سقوط امپراطوری غربی در سال 476، قدرت مرکزی در دنیای یونانی ـ رومی، بین امپراطور قسطنطنیه و پاپ های روم تقسیم شد.
کلیسای کاتولیک غرب از طریق نهادها و زبان خود در حدی که می توانست سنت فرهنگی امپراطوری رومی را در میان قلمروهای ژرمنی ادامه داد. صومعه ها و عامه مردم با فرهنگ بخشی از تمدن یونانی ـ رومی را زنده نگاه داشتند.
یکی از این مردم عامه، آنیسیوس مانلیوس سورینوس بوئتیوس (Anicius Manlius Severinus Boetius) که سیاستمدار و فیلسوف بود، متونی ریاضی به رشته تحریر درآورد که بیش از هزار سال در جهان غرب اعتبار داشت. این متون منعکس کننده شرایط فرهنگی آن زمان هستند، که دارای محتوای فقیری بودند و بقای آنها احتمالا متاثر از این باور بود که مولف در سال 524 بر سر ایمان کاتولیکی خود به شهادت رسید. کتاب وی به نام آموزش حساب ( Institutio arithmetica ) که ترجمه ای سطحی از نیکوماخوس است، بخشی از نظریه اعداد فیثاغورثی را عرضه می کرد که در آموزش قرون وسطایی به عنوان قسمتی از معارف سه گانه و چهار گانه کهن، حساب، هندسه، نجوم و موسیقی جذب شده بود.تعیین زمانی که اقتصاد امپراطوری روم قدیم در غرب از میان رفت و جای خود را به سامان جدید فئودالی داد، دشوار است. فرضیه ه. پیرن ( H. Pirenne ) که بنابر آن پایان دنیای کهن غرب با گسترش اسلام قرین بود، می تواند پرتوی بر این مساله بیفکند. اعراب همه ایالت های سواحل شرقی و جنوبی مدیترانه را از چنگ امپراطوری بیزانیس خارج کردند و مدیترانه شرقی را به صورت یک دریاچه بسته اسلامی درآوردند. آنها روابط بازرگانی میان خاور نزدیک و غرب مسیحی را تا چندین قرن سخت دشوار ساختند. مجرای فکری بین دنیای عرب و بخش های شمالی امپراطوری پیشین روم، گرچه کاملا مسدود نگشت، اما تا چندین قرن با مانع روبرو بود.
2
بعدها در سرزمین گل فرانک و دیگر بخش های پیشین امپراطوری روم، اقتصاد بزرگ مقیاس از بین رفت، زوال شهرها آغاز شد، جمع عوارض قابل وصول ناچیز شد. معاملات تهاتری و بازار محلی جای اقتصاد پولی را گرفت.
سخن کوتاه: اروپای غربی به وضعیتی نیمه بربری سقوط کرد. با افول تجارت، اشرافیت زمین دار اهمیت پیدا کرد، زمینداران فرانکی شمال، به سر کردگی کارولنژین ها ( Carolingians ) قدرت حاکم سرزمین فرانک ها شدند. مرکز اقتصادی و فرهنگی به شمال فرانسه و بریتانیا انتقال یافت. جدائی شرق و غرب قدرت موثر پاپ را چنان محدود کرد که پاپ به اتحاد با کارولنژین ها تن داد، و تاجگذاری شارلمانی ( Charlemagne ) به عنوان امپراطور روم مقدس در سال 800 میلادی مظهر این اتحاد بود. جامعه غربی صورتی فئودالی و کلیسائی یافت و جهت گیری آن شمالی و ژرمنی بود.
در نخستین سده های فئودالیسم غربی، حتی در صومعه ها نیز عطف توجه چندانی به ریاضیات دیده نمی شود. در جامعه کشاورزی ابتدائی این دوره، عواملی که برانگیزاننده ریاضیات، از نوع صریحا عملی آن باشد، تقریبا وجود نداشت، و ریاضیات صومعه ای چیزی بیش از حسابی کلیسائی، آن هم عمدتا برای احتساب زمان عید فصح، نبود. بوئتیوس بالاترین مرجع به شمار می آمد. در میان ریاضیدانان کلیسائی، آلکوین انگلیسی الاصل و وابسته به دربار شارلمانی از اهمیتی برخوردار بود. او کتاب مسائلی برای تیز کردن فکر جوانان را نوشت. این مجموعه قرن های متمادی نویسندگان کتب درسی را زیر تاثیر خود داشت. سابقه اغلب این مسائل تا شرق باستان می رسید. به عنوان مثال:
سگی خرگوشی را دنبال می کند، و فاصله آن دو 150 ذراع است، در هر بار سگ 9 ذراع و خرگوش 7 ذراع می جهند.
در چند پرش سگ از خرگوش جلو می افتد؟
می خواهیم یک گرگ، یک بزغاله، و یک کلم را با قایقی که علاوه بر قایقران می تواند یک از آنها را جای دهد، از
رودخانه ای عبور دهیم. قایقران چگونه باید آنها را از رودخانه بگذراند تا بزغاله کلم را و گرگ بزغاله را نخورد؟
یکی دیگر از ریاضیدانان کلیسائی، ژربر ( Gerbert ) راهبی فرانسوی بود که در سال 999 با نام سیلوستر دوم (Sylyester II) به مقام پاپی رسید. او، زیر نفوذ بوئتیوس چندین رساله به رشته تحریر درآورد، اما اهمیت عمده او به مثابه یک ریاضیدان در این است که وی یکی از نخستین دانشمندان غربی است که به اسپانیا سفر کرد و در ریاضیات جهان عرب به مطالعه پرداخت.
3
تفاوت های عمده ای بین رشد فئودالیسم غربی، فئودالیسم یونان اولیه، و فئودالیسم شرقی وجود دارد. خصلت گسترده کشاورزی غربی، مجال به وجود آمدن شبکه ای وسیع از مدیران بوروکرات را نمی داد، و در نتیجه نمی توانست مآلا برای استبدادی شرقی پایه و اساسی فراهم آورد. در غرب امکان فراهم آوردن ذخیره وسیعی از بردگان وجود نداشت. هنگامی که در اروپای غربی دهکده ها رشد کردند و به صورت شهرک درآمدند، شهرک ها نیز به واحدهای خودگردانی تکامل یافتند که در آنها شهرنشینان نمی توانستند زندگی فارغ البالی را بر اساس برده داری پی ریزی کنند. این یکی از دلائل عمده ای است که چرا تکامل پولیس یونانی و شهر غربی که وجوه مشترکشان در مراحل اولیه این قدر زیاد بود در مراحل بعد را های متفاوتی را پیمودند.شهرنشینان قرون میانه، برای بهبود سطح زندگی خود، می بایست به استعداد خلاق خویش متکی باشند. اینان، پس از مبارزه ای جانانه با اربابان فئودال، همراه با کشمکش های داخلی بسیار، در طی قرون دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم، پیروزمند سربرآوردند. این پیروزی نه تنها بر گسترش سریع اقتصاد پولی، بلکه بر پایه بهبود تدریجی تکنولوژی استوار بود. شاهزادگان فئودال در جنگ علیه اربابان کوچک، اغلب از شهرها جانبداری می کردند و سرانجام حاکمیت خود را بر شهرها گسترش می دادند. این امر نهایتا به ظهور نخستین دولت های ملی در اروپای غربی منجر شد.
شهرها به برقراری روابط بازرگانی با شرق، که هنوز مرکز تمدن بود، پرداختند. گاهی این روابط به طریق مسالمت آمیز و گاه به شیوه های خشن، مانند جنگ های صلیبی، برقرار می شد. شهرهای ایتالیائی، نخستین شهرهائی بودند که روابط بازرگانی برقرار کردند، سپس شهرهای فرانسه و اروپای مرکزی به این کار پرداختند. اهل تحقیق گاه به دنبال و گاه پیشاپیش بازرگانان و سربازان بودند. اسپانیا و سیسیل نزدیک ترین نقاط تلاقی شرق و غرب بودند. و در این نقاط تلاقی بود که بازرگانان و محصلین با تمدن اسلامی آشنا می شدند. هنگامی که در سال 1085 مسیحیان، طلیطله ( تولدو ) را از مغربی ها گرفتند، محصلین غربی برای آموختن علم که به زبان عربی تدریس می شد، به این شهر سرازیر شدند. این محصلین غالبا مترجمان یهودی را برای مکالمه و ترجمه استخدام می کردند. و بدین ترتیب، در اسپانیای قرن دوازدهم با پالتو اهل تیوولی ( Plato of Tivoli )، گراردو کرمونایی ( Gherardo of Cremona )، ادلارد باثی ( Adelard of Bath ) و رابرت چستری ( Robert of Chester ) روبروئیم که نسخه های خطی ریاضی را از زبان عربی به لاتین برمی گرداندند. بدین ترتیب اروپا از طریق زبان عربی با کلاسیک های یونان آشنا شد، و در این زمان، اروپای غربی، آن اندازه پیشرفت کرده بود که دانش را ارج نهد.
5
همان طور که گفتیم، نخستین شهرهای تجاری نیرومند در ایتالیا سربرآوردند، در خلال قرن های دوازدهم و سیزدهم جنووا، پیزا، ونیز، میلان و فلورانس روابط تجاری پر رونقی را میان جهان عرب و شمال برقرار کردند. بازرگانان ایتالیائی از مشرق دیدار کردند و تمدن آن را مورد مطالعه قرار دادند، مسافرت های مارکوپولو نشان دهنده بی باکی این ماجراجویان است. اینان، مانند بازرگانان یونانی دو هزار سال پیش، کوشیدند علم و هنرهای تمدن کهن تر را، نه فقط برای بازآفریدن آنها، بلکه برای جذب آنها در جامعه تجاری خود فراگیرند، جامعه ای که در همان قرن های دوازدهم و سیزدهم شاهد رشد بانکداری و مقدمات پیدایش صنعتی از نوع سرمایه داری بود. اولین بازرگان غربی که مطالعات ریاضی وی تا حدی از پختگی برخوردار است، لئوناردوی پیزایی ( Leonardo of Pisa ) است.
لئوناردو، که فیبوناتچی ( Fibonacci = پسر بوناتچو ) نیز نامیده می شود، به هیات بازرگان به شرق سفر کرد. در بازگشت کتاب حساب ( Liber Abaci ، 1202 میلادی ) را نوشت که مملو از اطلاعات حسابی و جبری است که فیبوناتچی در طی سفرهای خود گردآوری کرده بود. در کتاب هندسه عملی ( Practica Gemetriae ، 1220 ) لئوناردو، به همین نحو، یافته ـ های خود را در هندسه و مثلثات توضیح داد. احتمالا او خود پژوهشگری اصیل نیز بوده است، زیرا کتاب هایش حاوی مثال های زیادی است که ظاهرا در آثار عربی همتایی ندارند. با وجود این، لئوناردو، مثلا هنگام بحث درباره معادله
x2 + 10 x = 39 از خود خوارزمی نقل قول می کند. مساله ای که به « رشته فیبوناتچی »، …،21،13،8،5،3،2،1،1،0 منجر می شود و در آن هر جمله با مجموع دو جمله پیشین برابر است، و نیز اثبات کاملا نپخته او از اینکه ریشه های معامله X 3 +2 X 2 + 10 X = 20 را نمی توان به صورت اصم های اقلیدسی، بیان کرد ( بنابراین تنها با خط ـ کش و پرگار نمی توان آنها را ساخت)، جدید به نظر می رسند. لئوناردو مساله دوم را با بررسی یکایک حالت های پانزده ـ گانه اقلیدسی اثبات کرد، و سپس ریشه مثبت این معادله را با تقریب شش رقم شصت شصتی به دست آورد.
رشته فیبوناتچی از مساله زیر نتیجه شده است:
در یک سال از یک جفت خرگوش چند جفت تولید می شود هر گاه (الف) هر جفت در هر ماه یک جفت جدید به دنیا
بیاورند و این جفت جدید از ماه دوم بارور شوند، (ب) مرگ و میر روی ندهد؟
کتاب حساب یکی از آثاری است که با آن دستگاه شمارش هندی ـعربی به اروپای غربی معرفی شد. سابقه استفاده از این دستگاه به طور پراکنده، به قرن ها پیش از لئوناردو می رسد، یعنی به زمانی که بازرگانان و سفیران و محققان و زوار و سربازانی که از اسپانیا و شرق طالع ( Levant ) می آمدند، آن را به اروپا آوردند. کهن ترین نسخه خطی تاریخدار که این دستگاه اعداد را متضمن است، الواح آگاهی ( Codex Vigilanus ) است که در سال 976 در اسپانیا نوشته شد. با این همه، ورود این ده نماد به اروپای غربی با کندی صورت گرفت، قدیمی ترین نسخه فرانسوی که این نمادها در آن یافت می ـ شود، به سال